محبوبم, اشکهایت را پاک کن! زیرا عشقی که چشمان ما را گشوده و ما را خادم خویش ساخته, موهبت صبوری و شکیبایی را نیز به ما ارزانی میدارد. اشکهایت را پاک کن و آرام بگیر , زیرا ما با عشق میثاق بسته ایم و برای آن عشق است که رنج نداری , تلخی بینوایی و درد جدایی را تاب می آوریم.
سلام
به نظر من اگه اینجوری مینوشتی بهتر بود.
....زیرا عشقی که چشمان ما را بسته و ما را خادم خویش ساخته.....
چون هیچ وقت آدم عاقل که چشمهایش باز هست حاضر نیست از خوش برای دیگری بگذره. فقط آدم عاشقه که دیگری را که دوستش داره بهتر از خودش میدونه برای همین چشمهایش روبروی هر سختی بسته است و حرکت میکنه. در حقیقت چشمهای بازش فقط معشوقش رو میبینه و نه هیچ چیز دیگهای رو.
منتظر حضورت در وبلاگم هستم.
موفق باشی
سلام دوست خوبم...من بعد از یه مدت طولانی اومدم....خیلی خوشحال میشم دوباره بعد از یه سال بهم سر بزنی..منتظرتم...تابعد...
قصه عشق را بایستی با غروب بود تا دانست
و با هوای ابری پاییزان
و با مرغی که به ناچار برای میله های بی احساس قفس نغمه سرایی می کند.
ماجرای عشق را در محفل شمع و پروانه بایستی شنید
و در عمق لبخندهای پیوند خورده با اشک و در آه سوزان سینه های داغ دیده
غم فراغ اگر چه بسیار است اما...
وسعت یادها هر روز بیشتر و بیشتر. همین
ـــــــــــــــــــــــــ
فردایت آباد با عشق
اه عجب عکسی !
سلام
وبلاگت عالی است و معلوم است آذری زبان هستی مثل من به من هم یه سری بزن خوشحال میشوم
به امید دیدار
وبت خیلی مسخر اس.
هنگامی که به چشمان قلبم خیره شدم،
مهربانی خموش در عمق نگاهش را دزدیدم
و با التهابی عاشقانه
تنها به تو تقدیمش کردم، بهترین
و تو کیستی؟ تو که باید آدمیان سینه های خویش را در مقابلت بشکافند و پرده حیا و آزرم و عزت نفس خود را پاره کنند تا تو آنها را به عطای خود سزاور بینی و به جود و کرم خود لایق؟
پس ، نخست بنگر تا ببینی آیا ارزش و لیاقت آن را داری که وسیله ای برای بخشش باشی ؟
آیا شایسته ای تا بخشایشگر باشی؟
زیرا فقط حقیقت زندگی است که می تواند در حق زندگی عطا کند، و تو که این همه به عطای خود می بالی فراموش کرده ای که تنها گواه انتقال عطا از موجودی به موجود دیگر بوده ای!.
تو هیچی نیستی !
رامین !!!
سلام
خیلی عاشقانه است اما فکر نکنم کسی که تو عاشقشی ارزش این همه عشق رو داشته باشه
شاید اون لیاقت تو رو نداشته باشه فکر نمیکنی این طوری باشه
اگر بجای این کارا یکم درس می خوندی عاقبتت اینجوری نمی شد که دخترا برات بنویسن وبت خیلی مسخرس. وبلاگتم قشنگه